سلام واندربلاگِ عزیزتر از جانم. اخم نکن! این روزهایی که گذشت حوصلهی نوشتن نداشتم. اما این دلیل نمیشود که فراموشت کرده باشم. خب از آخرین باری که اینجا نوشتم کلی اتفاقها افتاده. نه ماه و هفده روز است که با کسی هستم. کسی که حالا برایم باارزشترین چیزیست که به این دنیا وصلم کرده. این را قبلن بهت گفته بودم البته. خبر جدیدی نیست. یک پسر قدبلند و هیکلیِ سی و شش سالهی مهربان که یک دختر کوچولوی سه ساله دارد.
از شلوغیِ اینستاگرام و واتساپ فرار کردم. این روزا لازمه تنها باشم و سکوت کنم. لازمه حرفهای کسی رو نشنوم، نگران کسی نباشم، کسی رو دوست نداشته باشم و دلتنگِ کسی هم نباشم. کتاب بخونم، کتاب بخونم، و انقدر کتاب بخونم که زیرِِ سنگینیِ کلمات له شم.
درباره این سایت